مداحی و مذهبی

ساخت وبلاگ

 سلام

عکسهایی از برادر حسین فخری مداح معروف ، محبوب و با اخلاص خرمشهری

 

 

 

مداحی و مذهبی...
ما را در سایت مداحی و مذهبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : گمنام koveitipour بازدید : 449 تاريخ : پنجشنبه 9 آبان 1392 ساعت: 5:04

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

با تشكر از تلگرافاتی كه در فتح خرمشهر به این‌جانب شده است، سپاس بی حد بر خداوند قادر كه كشور اسلامی و رزمندگان متعهد و فداكار آن را مورد عنایت و حمایت خویش قرار داد و نصر بزرگ خود را نصیب ما فرمود. اینجانب با یقین به آن‌كه ما النصر الا من عندالله از فرزندان اسلام و قوای سلحشور مسلح، كه دست قدرت حق از آستین آنان بیرون آمد و كشور بقیه‌الله الاعظم - ارواحنا لمقدمه الفداء - را از چنگ گرگان آدمخوار كه آلت‌هایی در دست ابرقدرتان خصوصا آمریكای جهانخوارند بیرون آورد و ندای «الله اكبر» را در خرمشهر عزیز طنین‌انداز كرد و پرچم پرافتخار «لا اله الا الله» را بر فراز آن شهر خرم - كه با دست پلید خیانتكاران قرن به خون كشیده شده و «خونین شهر» نام گرفت - [بیافراشت] تشكر می‌كنم. و آنان فوق تشكر امثال من هستند. آنان به یقین مورد تقدیر ناجی بشریت و برپاكننده‌ی عدل الهی در سراسر گیتی _ روحی لتراب مقدمه الفداء _ می‌باشند. آنان به آرم ما رمیت اذ رمیت ولكن الله رمی مفتخرندمبارك باد و هزاران بار مبارك باد بر شما عزیزان و نور چشمان اسلام این فتح و نصر عظیم كه با توفیق الهی و ضایعات كم و غنایم بی‌پایان و هزاران اسیر گمراه و مقتولین و آسیب‌دیدگان بدبخت كه با فریب و فشار صدام تكریتی، این ابرجنایتكار دهر، به تباهی كشیده شده‌اند، سرافرازانه برای اسلام و میهن عزیز افتخار ابدی به هدیه آورد. و مبارك باد بر فرماندهان قدرتمند كه فرماندهان چنین فداكارانی هستند كه ستاره‌ درخشنده‌ی پیروزی‌های آنان بر تارك تاریخ تا نفخ صورنورافشانی خواهد كرد. و مبارك باد بر ملت عظیم‌الشأن ایران اینچنین فرزندان سلحشور و جان بركفی كه نام آنان و كشورشان را جاویدان كردند. و مبارك باد بر اسلام بزرگ این متابعانی كه در دو جبهه‌ جنگ با دشمن باطنی و دشمنان ظاهری پیروزمندانه وسرافراز امتحان خویش را دادند و برای اسلام سرافرازی آفریدندو هان ای فرزندان قرآن كریم و نیروهای ارتش و سپاهی و بسیج و ژاندارمری و شهربانی و كمیته‌ها و عشایر و نیروهای مردمی داوطلب و ملت عزیز، هوشیار باشید كه پیروزی‌ها هرچند عظیم و حیرت‌انگیز است شما را از یاد خداوند كه نصر و فتح در دست اوست غافل نكند و غرور و فتح شما را به خود جلب نكند؛ كه این آفتی بزرگ و دامی خطرناك است كه با وسوسه‌ شیطان به سراغ آدم می‌آید و برای اولاد آدم تباهی می‌آورد. و من با آنكه به همه‌شما اطمینان تعهد به اسلام دارم، لكن از تذكر، كه برای مومنان نفع دارد، باید غفلت نكنم؛ چنان‌چه از نصیحت به حكومت‌های همجوار و منطقه دریغ ندارم. و آنان می‌دانند امروز با فتح خرمشهر مظلوم، دولت و ملت پیروزمند ما از موضع قدرت سخن می‌گوید. و من به پیروی از آنان به شما اطمینان می‌دهم كه اگر از اطاعت بی چون و چرای آمریكا و بستگان آن دست بردارید و با ما به حكم اسلام و قرآن كریم رفتار كنید، از ما جز خیر و پشتیبانی نخواهید دید. و شما بدانید آن‌قدر كه ابرقدرت‌ها از صدام، این نوكر چشم و گوش بسته، پشتیبانی كردند از شماها كه قدرت‌های كوچك و حكومت‌های ضعیف هستید پشتیبانی نمی‌كنند. و شما عاقبت این جنایتكار و هم‌قطار جنایتكارش شاه مخلوع را به عیان دیده‌اید. قدرت‌های بزرگ بیش از آن‌چه از شما استفاده نمایند از شما طرفداری نمی‌كنند. و شماها را برای منافع خویش به هلاكت می‌كشند. و من نصیحت برادرانه به شما می‌كنم كه كاری نكنید كه قرآن كریم برای برخورد با شما تكلیف نماید و ما به حكم خدا با شما رفتار كنیم. و یقین بدانید كه امثال حسنی مبارك مصری و حسین اردنی و دیگر هم جنایتكاران آنان برای شما نفعی ندارند و دین و دنیای شما را تباه می‌كنندو اگر با نشست‌های خود بخواهید طرح كمپ دیوید یا فهد را كه مرده‌اند، زنده كنید؛ كه ما خطر بزرگ برای كشورهای اسلامی خصوصا حرمین شریفین می‌دانیم، اسلام به ما اجازه‌ سكوت نمی‌دهد و این‌جانب در پیشگاه مقدس خداوند تكلیف الهی خود را ادا نمودم. اكنون دست تضرع و دعا به سوی خالق یكتا بلند كرده و به قوای مسلح اسلام و فداكاران قرآن كریم و میهن عزیز ایران دعا می‌كنم، و سلامت و سعادت و پیروزی آنان را خواستار هستمسلام و درود بی‌پایان بر فرماندهان متعهد قوای مسلح و بر رزمندگان فداكار و بر ملت دلیر ایران عزیز و سرشار از شادی‌ها. والسلام علی عبادالله الصالحین

روح‌الله الموسوی الخمینی

مداحی و مذهبی...
ما را در سایت مداحی و مذهبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : گمنام koveitipour بازدید : 441 تاريخ : پنجشنبه 9 آبان 1392 ساعت: 4:56

  نمي‌دانم تو را در ابر ديدم يا كجا ديدم

به هر جايي كه رو كردم فقط روي تو را ديدم
تو را در مثنوي، در ني، تو را در‌هاي و هو، در هي
تو را در بند بند ناله‌هاي بي صدا ديدم
تو مانند ترنم، مثل گل، عين غزل بودي
تو را شكل توسل، مثل ندبه، چون دعا ديدم

 

دوباره ليله القدر آمد و شوريدگي‌هايم
تب شعر و غزل گل كرد و شور نينوا ديدم
شب موييدن شب آمد و موييدن شاعر
شكستم در خودم از بس كه باران بلا ديدم
صدايت كردم و آيينه‌ها تابيد در چشمم
نگاهم را به دالان بهشتي تازه وا ديدم
نگاهم كردي و باران يكريز غزل آمد
نگاهت كردم و رنگين كماني از خدا ديدم
تو را در شمع‌ها، قنديل‌ها، در عود، در اسپند
دلم را پرزنان در حلقه پروانه‌ها ديدم
تو را پيچيده در خون، در حرير ظهر عاشورا
تو را در واژه‌هاي سبز رنگ ربنا ديدم
تو را در آبشار وحي جبرائيل و ميكائيل
تو را يك ظهر زخمي در زمين كربلا ديدم
تو را ديدم كه مي‌چرخيد گردت خانه ی كعبه
خدا را در حرم گم كرده بودم، در شما ديدم
شبيه سايه تو كعبه دنبالت به راه افتاد
تو حج بودي، تو را هم مروه ديدم، هم صفا ديدم
شب تنهاي عاشورا و اشباحي كه گم گشتند
تو را در آن شب تاريك، «مصباح الهدي» ديدم
در اوج كبر و در اوج رياي شام ـ ‌اي كعبه ـ
تو را هم شانه و هم شان كوي كبريا ديدم
دمي كه اسب‌ها بر پيكر تو تاخت آوردند
تو را‌ اي بي‌كفن، در كسوت آل عبا ديدم
دليل مرتضي! شبه پيمبر! گريه ی زهرا(س)
تو را محكم ترين تفسير راز «انما» ديدم
هجوم نيزه‌ها بود و قنوت مهربان تو
تو را در موج موج ربنا در «آتنا» ديدم
تو را ديدم كه داري دست در دستان ابراهيم
تو را با داغ حيدر، كوچه كوچه، پا به پا ديدم
تو را هر روز با ‌اندوه ابراهيم، همسايه
تو را با حلق اسماعيل، هر شب همصدا ديدم
همان شب كه سرت بر نيزه‌ها قرآن تلاوت كرد
تو را در دامن زهرا(س) و دوش مصطفي(ص) ديدم
تنور خولي و تنهايي خورشيد در غربت
تو را در چاه حيدر همنواي مرتضي ديدم
سرت بر نيزه قرآن خواند و جبرائيل حيران ماند
و من از كربلا تا شام را غار حرا ديدم
به يحيي و سياوش جلوه مي‌بخشد گل خونت
تو را ‌اي صبح صادق با امام مجتبي (ع) ديدم
تو را دلتنگ در دلتنگي شامي غريبانه
تو را بي‌تاب در بي‌تابي طشت طلا ديدم
شكستم در قصيده، در غزل،‌اي جان شور و شعر
تو را وقتي كه در فرياد «ادرك يا اخا» ديدم
تمام راه را بر نيزه‌ها با پاي سر رفتي
به غيرت پا به پاي زينب كبري(س) تو را ديدم
دل و دست از پليدي‌هاي اين دنيا شبي شستم
كه خونت را حناي دست مشتي بي حيا ديدم
چنان فواره زد خون تو تا منظومه ي شمسي
كه از خورشيد هم خون رشيدت را فرا ديدم
مصيبت ماند و حيرت ماند و غربت ماند و عشق تو
ولا را در بلا جستم، بلا را در ولا ديدم
تصور از تفكر ماند و خون تو تداوم يافت
تو را خون خدا، خون خدا، خون خدا ديد

مداحی و مذهبی...
ما را در سایت مداحی و مذهبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : گمنام koveitipour بازدید : 407 تاريخ : پنجشنبه 9 آبان 1392 ساعت: 4:50

  عاشق دزفول و مداحان و سبک‌هایشان بودم

 همیشه منتظر رسیدن ایامی بودم که برای زندگی در دزفول می‌رفتیم. دزفول هم آب و هوای خوبی داشت و هم تمام دایی‌هایم در آنجا زندگی می‌کردند، اما عشق من به دزفول، به خاطر آب و هوا و تفریح و اقوامم نبود، بلکه دلیل اصلی‌اش، علاقه به مداحان و سبک‌های دزفولی بود.

 

 معمولا در عید نوروز هم به دزفول می‌رفتیم. آنجا سراغ مداحان و شعرای دزفول می‌رفتیم و شعرها و سبک‌هایشان را می‌گرفتیم. آنها هم خدا وکیلی با اینکه سن کم داشتم، احترام می‌گذاشتند و در حقیقت، به نوعی مشوق اصلی‌ام همان عزیزان بودند که توانستم ضمن فرا گرفتن درس‌های زیادی از آنان، در ادامه راه موفق و مثمر ثمر باشم.

 

ایامی را که تمام هم‌سن و سالانم در حال تفریح و دید و بازدید عید بودند، صرف فرا گرفتن اصول خواندن و سبک و شعر و مسائل مربوط به آن می‌کردم. تا فرصتی به دست می‌آوردم، صدایم را در گلو می‌انداختم. خواندن به‌نوعی در خونم بود.  سردابی داشتیم که چون صدا در آن می پیچید، زیاد آنجا می خواندم. هیچ‌گاه فریادهای مادرم از یادم نمی‌رود که: «پسر، بیا برو به درست برس، چقدر می‌خوانی، چرا درس رو ول کردی؟» و یا اعتراض‌های دائم خواهرهایم به پدرم. آنها درس خوان بودند و من با خواندنم مزاحمشان می‌شدم و همیشه از دستم شاکی بودند.

 

 همیشه بر سر این مسائل با پدر و مادرم جدل داشتیم، البته در عین حال آنها در محافل خانوادگی به من می‌گفتند: «صادق، یه کم برامون بخون» آنها معتقد بودند اول درس، بعد مسائل دیگر، اما من به خاطر علاقه‌ای که به خواندن داشتم، اولویت همه کارهایم خواندن بود. راستش معدلم کم بود و حتی یادم هست چند سال هم سر همین خواندن تجدید شدم، اما بالاخره توانستم دیپلمم را بگیرم.

مداحی و مذهبی...
ما را در سایت مداحی و مذهبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : گمنام koveitipour بازدید : 329 تاريخ : پنجشنبه 9 آبان 1392 ساعت: 4:47

 

علت نامگذاری ماه محرم  

 

 

علت نامگذاری ماه محرم

 

 

 

   
 
 
 
 
   
   
 
علت نامگذاری این ماه آن بود که در ایام جاهلیت، جنگ در این ماه را حرام می دانستند. در دوم ماه محرم الحرام سال ۶۱ هجری کاروان حضرت امام حسین (ع) وارد کربلا شد و سپاهیان دشمن که هر روز بر تعدادشان افزوده می شد در روزهای تاسوعا و عاشورا که روز نهم و دهم محرم می باشد، او و یارانش را به شهادت رساندند.
امام رضا (ع) در خصوص این ماه فرمود: در جاهلیت، حرمت این ماه نگاه داشته می شد و در آن نمی جنگیدند ولی در این ماه، خونهای ما را ریختند و حرمت ما را شکستند و فرزندان و زنان ما را اسیر کردند و خیمه ها را آتش زدند و غارت کردند و حرمت پیامبر (ص)را در باره ذریه اش رعایت نکردند... به همین دلیل ماه محرم با حادثه عاشورا عجین شده است و فرا رسیدن آن دلها را پر از غم می سازد و پیروان و شیفتگان امام حسین (ع) از اول محرم، محافل و مجالس را سیاهپوش کرده، به یاد آن امام شهید به عزاداری می پردازند. شیعیان در بزرگداشت شهدای کربلا، هر روز از دهه اول ماه محرم را مختص به یکی از بزرگان این نهضت جاویدان می دانند. این عناوین عبارتند از؛

▪ روز اول محرم: مسلم بن عقیل علیه السلام

▪ روز دوم محرم: ورود کاروان به کربلا (ورودیه)

▪ روز سوم محرم: حضرت رقیه علیها السلام

▪ روز چهارم محرم: حضرت حر و اصحاب علیهم السلام طفلان زینب علیهما السلام

▪ روز پنجم محرم: اصحاب و عبدالله بن الحسن علیهم السلام

▪ روز ششم محرم: حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام

 
▪ روز هفتم محرم: روضه عطش و علی اصغر علیه السلام

▪ روز هشتم محرم: حضرت علی اکبر علیه السلام

▪ روز نهم محرم: روز تاسوعا حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام

▪ روز دهم محرم: روز عاشورا حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام حضرت زینب علیها السلام و شام غریبان

▪ روز یازدهم محرم: حرکت کاروان اسرا از کربلا

▪ روز دوازدهم محرم: ورود کاروان اسرا به کوفه

 

 

مداحی و مذهبی...
ما را در سایت مداحی و مذهبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : گمنام koveitipour بازدید : 355 تاريخ : پنجشنبه 9 آبان 1392 ساعت: 4:40

 مجید بقایی در بهمن ماه سال 1337 در بهبهان متولد شد. پرچم قیام کربلایی مردم ایران که به اهتزاز درآمد ، مجید تنها 5 سال داشت و نوچه های طاغوت که آن روزها در همه ی شهرهای ایران با تفاخر شلتاق می انداختند ، حتی فکرش را هم نمی کردند که این پسربچه پابرهنه که در کوچه های بهبهان خاکبازی می کند ، چند سال دیگر به بلای جان آنان و همه طاغوت پرستان تبدیل خواهد شد.

مجید باید در فکر شمع تولد برای 20 سالگی خود می بود که حضرت روح الله به ایران بازگشت و او شد پروانه ی شمع وجودِ آن امام. دانشجوی ممتاز بهبهانی ، همان دم  چار تکبیر زد یکسره بر هرچه که هست و لباس سفید پزشکی را با خرقه ی پاسداری از انقلابِ حزب الله عوض کرد.
بهمن ماه سال 1362 ، رمل های داغ «فکه» این افتخار را پیدا کردند که سکوی پرواز مجید بقایی به همراه عزیزانی چون افشردی و رضوانی باشند.

 مجید بقایی در زمان شهادت ، فرماندهی قرارگاه کربلا را بر عهده داشت.
امروز آنان در کنار مقتدایشان حضرت روح الله ، میهمان سفره ی اباعبدالله الحسین(صلوات الله علیه) هستند و من و شما میهمان میراث آنان در نظام مقدسی که به برکت خون صدها هزار مجید بقایی پرچم لا اله الا اللّه را بر قلل رفیع كرامت و بزرگواری به اهتزاز درآورده است. روحمان با یادش شاد.

 

مجید بقایی


مجید بقایی


مجید بقایی
پاسدار شهید مجید بقایی

پاسدار شهید مجید بقایی فرمانده سپاه شوش  دانیال
 پاسدار شهید مجید بقایی در کنار حضرت روح الله. شهیدان احمد کاظمی و ناصر کاظمی نیز در تصویر دیده می شوند


 پاسدار شهید مجید بقایی  در کنار رییس مجلس خبرگان رهبری مرحوم آیت الله مشکینی
 پاسدار شهید مجید بقایی  در کنار رییس مجلس خبرگان رهبری مرحوم آیت الله مشکینی

 پاسدار شهید مجید بقایی  فرمانده قرارگاه کربلا

از راست: شهید مجید بقایی - شهید حسین خرازی - مرتضی قربانی


از راست : سردار غلامعلی رشید - شهید مجید بقایی - سردار رحیم صفوی


شهید مجید بقایی در جمع همرزمان. شهید غلامحسین افشردی نیز در تصویر دیده می شود


از راست : ناشناخته - سردار احمد غلام پور - شهید مجید بقایی


 پاسدار شهید مجید بقایی  فرمانده قرارگاه کربلا

نشسته از راست: شهید حسین خرازی - شهید مجید بقایی - محسن رضایی - شهید غلامحسین افشردی - ناشناخته
ایستاده از راست: سردار رحیم صفوی - شهید احمد کاظمی


 پاسدار شهید مجید بقایی 


از راست : شهید مجید بقایی - امین شریعتی


ایستاده ، نفر اول از راست: شهید مجید بقایی(سایرین شناخته نشدند)


شهید مجید بقایی ( نفر دوم از راست)


 پاسدار شهید مجید بقایی  


 پاسدار شهید مجید بقایی  در جمع همرزمان

 پاسدار شهید مجید بقایی  (نفر اول از راست)

از راست: (امین شریعتی - ناشناخته- شهید مجید بقایی)


نفر سوم از راست : شهید مجید بقایی (سایرین ناشناخته)


نفر سمت راست : شهید مجید بقایی


شهید مجید بقایی (نفر چهارم از چپ) در محضر مرحوم آیت الله بهاءالدینی. شهیدان غلامحسین افشردی ، 
مصطفی ردانی پور و حسین خرازی نیز در عکس دیده می شوند.

از راست: (امین شریعتی - ناشناخته- شهید مجید بقایی)شهید مجید بقایی (ایستاده ، نفر وسط)
شهید مجید بقایی (ایستاده ، نفر اول از راست) - حاج صادق آهنگران ( نشسته ، نفر وسط)


شهید مجید بقایی (ایستاده ، نفر اول از چپ) - حاج صادق آهنگران ( نشسته ، نفر سوم از راست)
شهید مجید بقایی (ایستاده ، نفر سوم از راست) 


شهید مجید بقایی (نفر وسط)


شهید مجید بقایی (نفر اول از راست ) -صادق آهنگران (نفر دوم از راست) سایرین ناشناخته


شهید مجید بقایی (تنها شخصی که کلاه لبه دار دارد) - به جز سردار رحیم صفوی ، سایرین ناشناخته


شهید مجید بقایی(نفر اول از چپ)


شهید مجید بقایی(ایستاده ، نفر چهارم از راست) - صادق آهنگران (نشسته ، نفر دوم از راست)


از راست: شهید غلامحسین افشردی - ناشناخته - شهید مجید بقایی


از راست : شهید مجید بقایی - سردرا غلامعلی رشید - سردار احمد غلام پور


مجید در حجله ی شهادت
وسلام عليه يوم ولد ويوم يموت ويوم يبعث حيا

 
وصیت نامه شهید بقایی
 
بسم‌الله الرحمن الرحيم سلام 
و درود و دعا بر امام و امت امامي كه ما بايد با تلاش و جهاد و ايثار و شهادتمان رهبري و امامت جهانيشان را عينيت بخشيم و جهاني انقلابي و اسلامي بسازيم.
 انقلاب خونينمان سنگر به سنگر كفر جهاني را عقب نشانده و اين بار با رحمت خدايي «جنگ» مقدمه اي شده براي تشكيل و اتحاد جماهير اسلامي «انشاءالله» و بدانيد كه اين موضع، ايثار مي‌خواهد و خون كه پيامدش نصرالهي است كه پيروزي اسلام در اثر رنج و سعي و كوشش و زجر و ناراحتي و خون دادن است. 
بله! ما هم مي‌جنگيم و تن به هيچ گونه سازشي نمي‌دهيم و با شعار هميشگي يا فتح يا شهادت مي‌جنگيم و بر سياست «نه شرقي نه غربي» سرسختانه پا مي‌فشاريم، چون معتقد به خداييم.
 برادران !  خواهران!  هيچگونه اندوه و حزن به دل راه ندهيد چون ميدان آزمايش است و زمان امتحان و شما برتريد، اگر مومن باشيد و از رهبر، عصاره مكتب بياموزيم كه چون كوه استوار در مقابل دشمن و چون كاه در مقابل خدا ايستاده است و ما هم در مصائب بايد همچون كوه باشيم. 
خدايا ! معبودم ! اي آن كه همه چيزم به توست ! اي آن كه نه در كاغذ مي‌گنجي و نه با قلبم وصف مي‌شوي ! تار و پودم آغشته به گناه است كه فعلا ياراي صحبت ندارم و هر وقت مي‌خواهم زبان بگشايم شرمنده‌ام. با اين وضع رحمي بر من كن. مرا ببخش. 
مي‌دانم كه بخشنده‌اي و مهربان. بارها فكر كرده‌ام و در نهايت به اين نتيجه رسيده‌ام كه فقط در لباس شهيد و با محتواي شهيد مي‌توانم در دادگاهت حضور يابم . به جز اين هرگز، كه شرمنده‌ام و رسوا. 
خدايا ! شاكرم از اين كه تا اين حد هدايتم كردي. 
خدايا ! اگر قدمي در راهت برداشتم از من بپذير.
 معبودم ! مي‌دانم كه چيستي ولي در دل خانواده‌مان صبري وافر بگذار كه مي دانم بدون صبر تحمل چنين مسئله‌اي را ندارند. 
خدايا ! ملتمسانه مي گويم و بارها گفته‌ام كه جگر گوشه امت - امام عزيز - خميني كبير را تا ظهور حضرت مهدي (عج) براي امت نگهدار. آمين.
 خدايا ! بار پرودگارا ! آن كساني كه حافظ انقلابند حفظ و دشمنان انقلاب را نابود گردان. آمين.
 خدايا به خوبي می دانم و برايم ملموس است كه بهترين را به سويت مي‌كشي و حجابشان را مي‌دري اين را در خود نمي‌بينم ولي شاید دگرگوني در درونم چنين فيضي را نصيبم كند. 
خدايا ! ديگر دعايم سلامتي مجروحين و صبر به معلولين است. 
و اما خانواده عزيز و پدر و مادر خوبم كه خيلي عذابتان دادم و هميشه به شما مي‌گفتم براي اسلام مي‌خواهم خدمت كنم و شما بنا به علائق مي‌گفتيد كه بالاخره از دست ما مي‌روي و اين را هميشه به شما مي‌گفتم و آخرين بار هم مي‌گويم كه من و ما و شما و همه از كس ديگريم و هر وقت امانت را بخواهد پس مي‌گيرد و كسي را دخل و تصرفي در آن نيست. به هر جهت نمي‌دانم مي‌پذيرد يا نه ولي انشاءالله مي‌پذيريد و مرا حتما مي‌بخشيد و حتما بر زبان مي‌آوريد كه تو را بخشيدم. خدا به شما صبر بدهد. صبور باشيد كه درجه و مراتب انسان صبور و صابر بسيار بالاست. 
مادر ! اگر صبر كردي فاطمه زهرا (س) به تو مرحبا مي‌گويد و ملائك تو را دلداري مي‌دهند. انشاءالله 
و اما برادرم حميد! در همين راه كه هستي به جمهوري اسلامي خدمت كن و پايه‌هاي جمهوري را محكم بگردان كه خدا ياري و هدايتت مي‌كند و اصلا به اين دنيا پست و بي ارزش دل مبند كه فقط اسباب آزمايش است و امتحان. 
و برادر و خواهرم! شما هم قدر جمهوري اسلامي را بدانيد كه نعمت بزرگي است و كوچكترين كفران نعمت محاكمه دارد و جدا هميشه به فكر اسلام باشيد. انشاءالله مرا مي‌بخشيد. التماس دعا دارم. 
و اما دوستان خوبم ! برادران و خواهران! از شما كه از من رنجيدگي داريد، مي‌خواهم كه مرا ببخشيد و اگر بدي كرده‌ام از من بگذريد. تذكرم اين است كه امام را رها نكنيد و از كليه اقوام - آشنايان، دوستان طلب بخشش مي‌كنم و اميدوارم اگر بدي كرده‌ام، ببخشند. 
حتما برايم دعا كنيد. حتما دعا براي امام و براي من و براي مومنين را فراموش نكنيد.
والسلام
بنده حقير و ذليل  خدمتكار اسلام اگر خدا بخواهد شوش دانيال 
30/2/60 
التماس دعا 
مجيد بقايي
مداحی و مذهبی...
ما را در سایت مداحی و مذهبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : گمنام koveitipour بازدید : 577 تاريخ : پنجشنبه 9 آبان 1392 ساعت: 4:38